Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس، محمدعلی باشه آهنگر با بیان اینکه شروع فیلم می‌تواند از جزء به کل یا از کل به جزء باشد، گفت: کارگردان تصمیم می‌گیرد که زاویه دید از کل به جز یا برعکس باشد اما به هر شکلی که بخواهد کار کند باید بدیهی‌ترین اتفاقات را رعایت کند و خوراک کامل برای تدوینگرش مهیا کند و این شیوه از ایده، طرح و فیلمنامه در ذهن ائ شکل گرفته باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی افزود: یکی از مهم‌ترین پدیده‌هایی که در سینمای ما کمتر به آن توجه می‌شود، فضاسازی است و جغرافیای فیلم نیز بخشی از این فضاسازی است. باید توجه داشت که ارتباط جغرافیا با قصه و شخصیت‌های آن بسیار مهم است. باید فکر کنیم که از این جغرافیا را باید تصویری کنیم و تمام این اجزا در انتها تا چه اندازه می‌تواند در انتقال مفهوم و داستان بر کار ما اثر بگذارد؛ اگر به این موارد فکر کنیم انتخاب بهتری خواهیم داشت و اگر فیلمساز مولف باشد، این موارد برایش مهم است و از قبل به آن می‌اندیشید.

کارگردان فیلم سینمایی «ملکه» با اشاره به موضوع جغرافیا در فیلمسازی گفت: جغرافیای یک فیلم باید به مخاطب معرفی شود و معمولاً یک بار نشان دادن این جغرافیا در فیلم کفایت می‌کند. مگر در دفعات بعد درام را یک پله به پیش ببرد وگرنه اضافه است. معرفی جغرافیا در تعریف شخصیت و پیشبرد داستان نیز تاثیرگذار است و به همین دلیل بار اصلی بر دوش نوع برش فنی و دکوپاژ و نوع تصویرسازی فیلمساز خواهد بود. در هر دکوپاژی باید جغرافیا را به خوبی معرفی کنید و  توجه داشته باشید که جغرافیای مورد نظر، آرام‌آرام در ذهن تماشاگر تصویر می شود و نقش می‌بندد. به جرات می‌توان گفت فضاسازی یکی از دشوارترین بخش‌های کارگردانی است.

وی با بیان اینکه باورپذیر بودن جغرافیا به باورپذیر بودن داستان کمک می‌کند، بیان داشت: اگر کارگردان فکر می‌کند که جزئیات جغرافیا تاثیری در قصه دارد، باید روی آن متمرکز شود و تاثیر آن باید در داستان دیده شود. در غیر این صورت آن فضاسازی‌ها تاثیر درستی در کل داستان نخواهد داشت و به بیانی در فهم داستان برای بیننده خلل ایجاد می‌کند. به همین دلیل است که فیلم سینمایی «غلاف تمام‌فلزی» استنلی کوبریک با فیلم‌های هم‌نسلان خود تفاوت می‌کند زیرا به تمام جرئیات آن منطقه جغرافیایی توجه می‌کند و فضایی باورپذیر برای تماشاگر می‌سازد.

کارگردان فیلم سینمایی «سرو زیر آب» با اشاره به اهمیت نماها در فیلم نیز گفت: اولین کاری که یک کارگردان باید انجام ‌دهد توضیح دادن روان و ساده صحنه برای عوامل فیلم است و تعیین می کند  که چه اندازه نمایی و با چه حرکتی در صحنه مورد نظر باید اجرا شود. همه پلان‌های سینما مشتقاتی از نمای دور، نمای متوسط و نمای نزدیک است و به عنوان فیلمساز باید از خود بپرسیم قرار است چه نمایی داشته باشیم و چرا؟ فیلمساز برای انتخاب پلان آزاد است اما پاسخش حداقل برای خودش باید مشخص باشد.

باشه‌آهنگر با بیان اینکه فیلم باید تابع یک ریتم مناسب باشد. افزود: هر فیلمساز یک لحن منحصربه فرد دارد که مانند یک اثر انگشت است. کند یا تند بودن ریتم از فیلمنامه شروع می‌شود و آرام‌آرام به فیلمبرداری می‌رسد و نوع نورپردازی، میزان سایه و روشن، اندازه‌نماها و به طور کلی تقطیع نماها، طراحی صحنه، تدوین، موسیقی و جلوه‌های ویژه ادامه می‌یابد.

وی با بیان اینکه نوع لنز نیز یکی از عوامل مهم ایجاد ریتم در فیلم است، ادامه داد:  اینکه در فیلم از چه لنزی استفاده می‌کنیم مهم است. گاهی هم روز و شب بودن سکانس‌ها روی ریتم تاثیر می‌گذارند، مثلا در فیلم «متروپل» اکثر سکانس‌ها شب و داخلی بودند و بعد از مدت زمانی احساس کردم باید برخی سکانس‌ها را تبدیل به روز کنم تا فضا را تغییر دهم و ریتم فیلم را منطقی‌تر کنم  و نکته مهمتر این است که نوع بازی و لحن بازیگر نیز در ریتم تاثیر می‌گذارد. مثلا بازیگر باید بتواند در سکوت، حالت‌ها و احساس‌های مختلف را انتقال دهد و نوع انتقال و احساس هر بازیگر با دیگری تفاوت دارد.

باشه آهنگر یادآور شد: برخی از بازیگران مانند مهتاب نصیرپور و شبنم مقدمی خود را در فیلم «فرزند خاک» و نقش‌هایشان غرق می‌کنند. یادم می‌آید مهتاب نصیرپور از همان روز اول که پوتین نقش خود را پوشید تا پایان فیلمبرداری به پا داشت و برای نزدیک‌تر شدن به نقش خود آن مدت را مانند کُردها زندگی کرد. آن زمان اجازه دادیم آفتاب سوختگی واقعی روی صورت بازیگران ایجاد شود تا واقعی‌تر به نظر برسد؛ من برای این ریزه‌کاری‌ها ارزش زیادی قائلم و برای آن می‌جنگم.

وی با اشاره به تدوین و جلوه‌های ویژه به عنوان یکی دیگر از موارد موثر در ریتم نیز گفت: هر چیزی که چشم ملزم است آن را ببیند بر ریتم فیلم تاثیر می‌گذارد. فیلمساز باید از خود بپرسد نمای دوری که می‌خواهد استفاده کند چه عناصر تصویری را منتقل می‌کند. مدت زمان این انتقال همان مدت زمان نما خواهد بود که البته در مرحله تدوین نهایی می‌شود و این موضوع با سبک فیلمساز و نگارش فیلمنامه نیز ارتباط مستقیم دارد.

باشه آهنگر با بیان اینکه موسیقی یکی دیگر از موارد موثر در ریتم است، بیان داشت: موسیقی حس‌هایی را به فیلم اضافه می‌کند که در ریتم بسیار تاثیرگذار است. گاهی یک موسیقی نامناسب حس‌هایی منتقل می‌کند که فیلم را زمین می‌زند و ریتم و احساس اصلی فیلم شما را تغییر می‌دهد.

در انتهای این کارگاه  سه ساعته هنرجویان با  کمک «محمدعلی باشه آهنگر» کارگردانی و فیلمبرداری را به صورت مختصر تمرین کردند.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: موزه سینما هنر باشه آهنگر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۰۲۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نفرین پنج که دامن‌گیر انسان و پستانداران شد

تینا مزدکی_ اگر به پنجه‌های یک گربه، یک سگ یا حتی یک کانگورو نگاه کنید، متوجه می‌شوید که چیزی بین دستان ما و آن‌ها مشترک است. همه پستانداران به اشکال مختلفی پنج انگشت دارند. بنابراین سوالی که پیش می‌آید این است که چرا با وجود نحوه تکامل متفاوت همه ما جاندارن، یک الگوی یکسان بین ما و آن‌ها وجود دارد؟

برای پاسخ به این سوال که چرا پستانداران پنج انگشت دارند، ابتدا باید بفهمیم که چرا چهارپایان پنج انگشت دارند. پستانداران همه متعلق به رورَده تتراپودا هستند که به جز پستانداران شامل خزندگان، دوزیستان و پرندگان نیز می‌شود. همه اعضای این گروه پنج انگشت دارند، حتی نهنگ‌ها، فوک‌ها و شیرهای دریایی پنج انگشت در باله‌های خود دارند. البته حیواناتی مانند اسب‌ها و پرندگان یک انگشت دارند؛ اما دانشمندان متوجه شده‌اند که این جانوران هم در دوران جنینی خود پنج انگشت دارند که به مرور زمان تا قبل از تولد آن‌ها کوچک و حذف می‌شود.

این فرآیند عمدتاً توسط ژن‌های هاکس (Hox) دیکته می‌شود. ژن‌های هاکس پروتئین‌هایی را رمزگذاری می‌کنند که به تنظیم فعالیت ژن‌های دیگر کمک می‌کنند و آنها را روشن یا خاموش می‌کنند. آنها کمک می‌کنند که از اینکه اعضای بدن در محل درست خود در بدن حیوان قرار می‌گیرند، اطمینان حاصل شود. به این ترتیب، آنها در دیکته کردن الگوی اسکلتی چهارپایان نقش دارند و این کار را با کمک به کنترل پروتئین‌های ایجاد شده توسط ژن مورد نیاز انجام می‌دهند تا همزمان با ایجاد بافت، یکدیگر را فعال و یا مسدود کنند.

از طریق این فرآیند، انگشت‌ها رشد می‌کنند. بسته به نوع جانور، این انگشت‌ها می‌توانند به رشد خود ادامه دهند یا دوباره جذب شوند. اینکه دقیقا چگونه این اتفاق می‌افتد هنوز هم سوال است و این فرایند برای هر جانوری متفاوت است.

هیچ کس مطمئن نیست که این طرح پنج انگشتی برای اولین بار چه زمانی تکامل یافته است. اما اولین جانوران شناخته شده‌ای که انگشتانشان رشد کرده، حدود ۳۶۰ میلیون سال پیش از ماهی تکامل یافته و تقریباً هشت انگشت داشته است. با این حال، وجود طرح پنج انگشتی در اکثر چهارپایان زنده نشان می‌دهد که این ویژگی احتمالاً یک «همسانی» ژن یا ساختاری است که بین ارگانیسم‌ها مشترک است زیرا آنها یک جد مشترک دارند. جد مشترک همه چهارپایان زنده باید به نحوی تکامل یافته باشد تا پنج انگشت داشته باشد و این الگو را به فرزندان خود منتقل کند.

یک جد مشترک توضیح مناسبی است برای اینکه چگونه پستانداران پنج انگشت داشتند، اما بازهم دلیل آن را نمی‌گوید. یکی از نطریه‌های که وجود دارد نظریه کانالیزه شدن است. بر اساس این نظریه با گذشت زمان، یک ژن یا صفت پایدارتر می‌شود و احتمال جهش در آن کمتر می‌شود. به عنوان مثال اگر بخواهیم مهره‌های پستانداران را در نظر بگیریم، همه آن‌ها تقریباً همیشه هفت مهره داشته‌اند، حتی اگر این تعداد به نظر مزیت خاصی نداشته باشد، بر اساس این نظریه، اگر هفت مهره در طی میلیون‌ها سال کار کرده باشد و مشکلی پیش نیاورده باشد، دلیلی برای تغییر آن وجود ندارد.

با این حال، همه محققان با ایده کانالیزه شدن موافق نیستند. کیمبرلی کوپر، متخصص ژنتیک تکاملی دانشگاه سن‌دیگو، می‌گوید داشتن بیش از پنج انگشت که پُرانگشتی یا پلی‌داکتیلی نیز نامیده می‌شود، به عنوان یک جهش در بسیاری از پستانداران از جمله انسان رخ می‌دهد. جهش‌های متعددی وجود دارد که می‌تواند باعث ایجاد پلی‌داکتیلی شود، اما مطالعه اخیر منتشر شده در مجله نیچر نشان داد که این جهش می‌تواند از طریق جهش تنها یک نوکلئوتید در ژن اتفاق بیفتد.

بنابراین برخی دانشمندان این سوال را مطرح می‌کنند که چرا گونه‌هایی از جانوران پلی‌داکتیلی وجود ندارد؟

در پاسخ به این سوال گفته شده است که پلی‌داکتیلی یک نقطه ضعف تکاملی است. برخی می‌گویند ممکن است به پیوند ژنی مربوط باشد. به این معنا که با تکامل ژن‌ها در طی میلیون‌ها سال، برخی ژن‌ها به هم مرتبط می‌شوند، به عنوان مثال تغییر یک ژن در مقدار انگشتان دست می‌تواند منجر به مشکلات سلامت جدی‌تری شود. با این وجود هیچ کدام از این استدلال‌ها نمی‌تواند دلیل مناسبی برای پنج انگشتی بودن جانوران باشد.

شاید اگر این سوال را مطرح کنیم که چرا بیش از پنج انگشت در پستانداران نمی‌بینیم، به پاسخ ساده‌ای برسیم. اما هرچه که باشد این یکی از رازهای طبیعت است که فاش شدن آن احتمالا بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود.

منبع: livescience

۲۲۷۳۲۳

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903651

دیگر خبرها

  • نفرین پنج که دامن‌گیر انسان و پستانداران شد
  • پدر جغرافیای ایران کیست؟